نامۀ مورّخ ۲ جولای ۱۹۹۶
ترجمهای ازقسمتی از نامۀ مورّخ ۲ جولای ۱۹۹۶
نکاتی مربوط به مطالعۀ دیانت بهائی
هدف این نامه آن نیست که رفتار و گفتار احبّایی را که به آنها اشاره کردهاید مفصّلاً مورد بررسی قرار دهد و یا در بارۀ پاسخهایی که طیّ سالیان گذشته از مؤسّسات امری دریافت کردهاند بحث نماید. بلکه بیت العدل اعظم مایلند این وضع را با بعضی از معتقدات دیانت بهائی ربط دهند، به این امید که از این طریق بتوانید به پاسخ بعضی ازسؤالاتی که ذهنتان را به خود مشغول داشته است دست یابید.
کنه اهداف دیانت بهائی آن است که در جهان عدالت و اتّحاد مستقرّ شود، تعصّب و دشمنی از میان مردم برافتد، حسّ ترحّم و تفاهم در قلوب همۀ مردان و زنان بیدار گردد و در اثر نفوذ حیاتبخش ظهور الهی همۀ نفوس به سطحی جدید از روحانیّت و سلوک ارتقا یابند. مسیری که حضرت بهاءالله برای وصول به این اهداف مقرّر فرمودهاند وظایفی دوگانه و همزمان یعنی ساختن جامعهای مطلوب و تهذیب رفتار نفوس است. برای این دگرگونی دوگانه و متقابل حضرتشان نه فقط قوانین، تعالیم و حقایقی مناسب با احتیاجات زمان نازل نمودهاند بلکه آن هستۀ مرکزی و الگوی مؤسّساتی را تعیین فرمودهاند که مقدّر است به ساختار جامعۀ جهانی مورد نظر حقّ جلّ جلاله تکامل یابد.
استنباط اصلی شما از گفتههای احبّای مورد نظرتان این است که آنان تأکید میکنند که کاملاً مطیع و منقادِ روح عهد و میثاق و مؤسّسات امری میباشند، که آنها صرفاً عدم موافقت خود با بعضی از تصمیمات و خطّ مشیهای مشخّصِ صادره از این مؤسّسات را اعلام مینمایند، تنها علیه اقدامات غیر منصفانه و نامناسب بعضی از کسانی که حائز مقامات برجستۀ تشکیلاتی هستند اعتراض میکنند و پیشنهاداتی برای تعدیل مقرّرات بهائی برای جلوگیری از آنچه که سوء استفاده از قدرت به نظر میرسد دارند. امّا این اظهارات بعضی از اصول مهمّ دیانت بهائی را که روشها و مجاری صحیح برای ابراز این گونه شکایات و عدم توافقها را فراهم میسازد و برای حلّ مشکلات و حفظ وحدت جامعه طرح شده است، نادیده میگیرد.
معدودی از احبّا در ایالات متّحده طیّ سالهای متمادی به جای آنکه اعتراضات خود را علیه آنچه که آن را سوء استفاده از قدرت از طرف بعضی از تشکیلات امری تصوّر میکردند به مجاری و اداراتی که به وفور و به همین منظور ایجاد شدهاند محدود سازند، آشکار و پنهان به مؤسّسات امری حمله کردهاند و تهمتهای بیعدالتی خاصّی را به حدّی تعمیم دادهاند که تمام دستگاه را نه فقط در عمل بلکه حتّی در صورت و معنی به فساد متّهم ساختهاند. یکی از پیامدهای این انتقاد منفی و مداوم، تبدیل تدریجی این اتّهامات بیاساس به عنوان “حقایقی” پذیرفته شده در اذهان بعضی از شنوندگانشان بوده است.
از طریق این اقدامات و حمایت متقابل از یکدیگر این دوستان به نحو فزایندهای شکل یک گروه بهائی مخالف را به خود گرفته که با برانگیختن نارضایتی گستردهای در جامعه میکوشند تا تغییراتی در ساختار اصول نظم اداری بهائی ایجاد کرده و آن را با نظریّات خویش هماهنگتر سازند. یک چنین اقدامی مشابهت نزدیکی با پیگیری برنامهای از احزاب سیاسی دارد، اقدامی که در اکثر جوامع مورد قبول و حتّی مورد تحسین است امّا با روح دیانت بهائی کاملاً در تضادّ قرار میگیرد و نزاع و جدال را ترویج مینماید، حال آنکه حضرت بهاءالله صریحاً فرمودهاند: “نزاع و جدال را نهی فرمود نهیاً عظیماً فی الکتاب”
قوانین، احکام، دستورات و نصایحی که همۀ ما به عنوان بهائی اطاعت و پیروی از آنها را گردن نهادهایم شامل رویّهای مشخّص در مورد تصمیمگیری و اجرای تصمیمات میباشد. بدون شک شما با جنبههای گوناگون این رویّه به خوبی آشنا هستید که بر اساس این اعتقاد استوار است که تنها راه وصول به تمدّن مورد نظر حضرت بهاءالله وحدت و اتّحاد میباشد. تأکید بر یگانگی به حدّی شدید است که مثلاً وقتی یک محفل تصمیمی میگیرد، انتظار میرود که همه با تمام وجود آن تصمیم را حمایت کنند و با نهایت اطمینان به این تضمین حضرت عبدالبهاء متّکی باشند که میفرمایند: “...چون اتّحاد است عاقبت حقیقت منکشف گردد و خطا بدل به صواب شود.” مکمّل این اصل وحدت رهنمودهای مربوطۀ دیگری است که شامل مسائلی از قبیل نحوۀ بیان یک انتقاد، نحوۀ تصحیح اشتباه یکی از اعضای جامعه، نحوۀ اجرای اصل عدالت و قبول استیناف و نحوۀ حفظ شرافت فرد، مؤسّسات و امر الله میباشد.
در عین وفاداری به این تعالیم، بهائیان میدانند که افراد به محض قبول امر الهی مظهر کلّیّۀ فضائل نمیشوند. ترک نقایص شخصی و در آمدن از ساختار و رفتار مکتسبه از جامعهای که در آن پرورش یافته و از همان دریچه به جهان مینگریستهاند و نیل به رشد روحانی احتیاج به زمان دارد. مؤسّسات امری که در اطاعت از قانون حضرت بهاءالله، طبق الگوی فراهم شده به وسیلۀ حضرت عبدالبهاء و توضیحات حضرت ولیّامرالله و تحت هدایات بیت العدل اعظم به دست احبّا بنا شده است، هنوز در مرحلۀ جنینی است و اغلب به پای ایدهآلی که برای بدست آوردنش میکوشند نمیرسد. همچنین ممکن است بعضی افراد از موقعیّت و مقامی که از طریق انتخاب یا انتصاب در دستگاه نظم اداری نصیبشان شده سوء استفاده نمایند. حضرت ولیّامرالله به کرّات به احبّا توصیه میفرمودند که هم نسبت به یکدیگر و هم نسبت به محافل صبور و بردبار باشند، امّا در موارد اشکالات شدید در کار تشکیلات یا افراد، نه حضرت ولیّامرالله و نه بیت العدل اعظم در اتّخاذ اقدامات اصلاحی درنگ ننمودهاند. نظامات بهائی آمادگی رویارویی با خطای بشری را دارد و به نوعی طرحریزی شده که احبّا بتوانند با وجود همۀ نقایص، امّا به دور از اختلاف که هادم کل بنیان است، نظم بدیع جهانی حضرت بهاءالله را بنا نهند.
علاوه بر تدوین قوانین، حلّ مشکلات غامضه، روشن ساختن مسائل مبهم، رفع اختلافات، ادراۀ امور امری در سراسر دنیا و رهبری مسیر اجرای نقشۀ الهی، یکی دیگر از مسئولیّتهای بیت العدل اعظم برای حفظ افراد احبّا و هیکل امر الله از اثرات مضرّۀ تشکیلات معیوب و افراد نامعقول و بدخواه میباشد. اغلب اوقات این نقایص، چه در رفتار افراد و چه در تشکیلات، جزئی هستند و به وسیلۀ محافل محلّی و ملّی یا مشاورین و اعضای هیئت معاونت و مساعدینشان به آنها رسیدگیمیشود. امّا در بعضی موارد موقعیّت بسیار خطیر میشود و مرکز جهانی را مجبور به مداخله مینماید.
شما در ایالات متّحده مستقیماً با این مسئله رو به رو هستید. نامۀ مورّخ ۱۹ می ۱۹۹۴، به واقع به بعضی از جوانب طرز کار محفل ملّی شما میپردازد — به هر حال این نامه در پاسخ به کسب راهنمایی از طرف محفل ملّی شما نوشته شده بود — امّا این صرفاً یکی از مسائلی است که جامعۀ بهائی امریکا با آن رو به رو است. اگر آن نامه را به دقّت مطالعه کنید متوجّه خواهید شد که در آن بعضی از اصلاحات در رفتار افراد و تمامی جامعه توصیه شده بود. در واقع این نامه شامل نکاتی است که در نامۀ مورّخ ۲۹ دسامبر ۱۹۸۸ به آنها اشاره گردیده و به احبّا توصیه شده بود که اصول مربوط به نحوۀ کارکرد جامعه را بار دیگر مورد تفکّر و تعمّق قرار دهند.
متأسّفانه به نظر میرسد که کوششهای مؤسّسات امری و احبّا در جهت توضیح این موارد از طرف احبّایی که قبلاً به آنها اشاره کرده بودید ردّ شده است. چند نفر وصول مرقومههای بیت العدل اعظم را مؤدبانه اعلام کردند، امّا با بیاعتنایی به نکات ذکر شده همچنان به راه خود ادامه دادند. برخی دیگر علناً با راهنمایی بیت العدل اعظم مخالفت ورزیدند. حرف از مرحلۀ صرفاً علاقه به حفظ عدالت و حقوق افراد در جامعه به مراتب گذشته است و به برانگیختن مجادله در مورد بنیادیترین عقاید امرالله و حمله به اساس عهد و میثاق که خود تضمین کنندۀ نهاییِ حفظ حقیقت و تقدیس امر الهی در طیّ قرون و اعصار میباشد، کشیده شده است.
به این ترتیب اصل مطلب این است که آیا باید به احبّا اجازه داده شود که الیالابد به تضعیف ایمان همکیشان خود ادامه دهند، در جامعه ایجاد تشنجّ نمایند و علناً به عملکرد نظم اداری حضرت بهاءالله حمله نمایند.
در کتاب مستطاب اقدس حضرت بهاءالله میفرمایند: “انّا نصدّقها فی بعض المقامات دون الاخر...” در جامعۀ بهائی یکی از زمینههایی که آزادی در آن محدود شده است روشها و مجاری برای ارائه انتقاد است. در این رابطه، مجموعۀ مختصری شامل منتخباتی از توقیعاتی که از طرف حضرت ولیّامرالله به افراد احبّا نوشته شده به ضمیمه ارسال میگردد. از این هدایات، اصول ذیل به وضوح استنباط میگردد:
- اهمّیّت اتّحاد هم به عنوان هدف و هم به عنوان وسیلۀ استقرار پیام حضرت بهاءالله. حضرت بهاءالله “نه فقط تعالیم و اصول مشخّصی را توصیه فرمودهاند بلکه نظامی برای استقرار و دوام هدف مورد نظر خود نیز مقرّر نمودهاند.” تمسّک احبّا به هر دو برای “تحقّق هدف وحدت عالم انسانی” ضروری میباشد.
- احبّا “کاملاً حقّ دارند که انتقادات را به محافلشان ارسال دارند” و توصیههایشان را ارائه نمایند. وقتی که احبّا انتقادات، پیشنهادات و توصیههایشان را به ضمیمۀ نظراتشان “راجع به خطّ مشیها یا افرادی از اعضای تشکیلات انتخابی” به محافل ارسال داشتند، باید “از صمیم قلب راهنماییها یا تصمیمات آن محفل را بپذیرند”.
- تفاوت فاحشی بین منع از غیبت — که شامل اظهار نظرهای نامطلوب در مورد افراد یا مؤسّسات نزد سایر افراد، چه در خفا و چه آشکارا میباشد — از یک سو، و تشویق به خالی کردن دل از نگرانیها به یک محفل روحانی محلّی یا ملّی (و یا اکنون همچنین مشورت با مشاورین و اعضای هیئتهای معاونت) از سوی دیگر، وجود دارد. به این ترتیب، اگر چه یکی از وظایف اصلی ضیافت نوزدهروزه فراهم ساختن محلّی برای “انتقاد صریح و سازنده و مشورت در بارۀ اوضاع امور داخلی جامعۀ محلّی بهائی” میباشد، شکایات در مورد رفتار یکی از اعضای محفل باید مستقیماً و به طور محرمانه با خود محفل در میان گذارده شود، نه نزد سایر افراد و حتّی نباید در ضیافت نوزدهروزه مطرح گردد.
- در حالی که ارائۀ انتقاد سازنده تشویق میشود، انتقاد مخرّب مانند “به چالش کشیدن و انتقاد کردن مستمرّ” از تصمیمات محافل روحانی، مانع گسترش سریع امر میگردد و کسانی را که هنوز عضو جامعه نیستند به عقب میراند. در حقیقت “از انتقاد و بحثهای منفی که ممکن است موجب تضعیف مرجعیّت محفل روحانی به عنوان یک هیئت گردد باید اکیداً خودداری شود، زیرا در غیر این صورت نظم امر الله خود در خطر خواهد افتاد و آشفتگی و بینظمی بر جامعه غلبه خواهد یافت.” “انتقاد غرضآلود در واقع یک مصیبت است” و خود از “عدم ایمان به نظام حضرت بهاءالله” و قصور در پیروی از “احکام بهائی در مورد ابدای رأی، شرکت در انتخابات، خدمت و اطاعت و پذیرفتن دستورات محفل روحانی” ناشی میگردد.
این مسئله که در جامعۀ بهائی انتقاد چگونه باید عنوان گردد و مورد عمل قرار گیرد، و اینکه محافل روحانی چگونه باید عدالت را در مورد افراد اجرا نمایند، اجزایی هستند از مفاهیمی بس عظیمتر و باید در گفتمان اجتماعی طبیعت ثانوی احبّای الهی بشود. جامعۀ بهائی اجتماعی است مشتمل از افرادی که با قبول ادّعای حضرت بهاءالله به عنوان مظهر الهی برای این عصر، به میل خود گرد هم آمدهاند تا نمونۀ خاصّی از رفتار فردی و اجتماعی را پایهریزی کنند و مؤسّساتی را که باید این نمونه ها را ترویج دهد بنا نهند. افراد بیشماری هستند که در این آرمان با دیانت بهائی شریکند و از تعالیم بهائی الهام میگیرند، در حالی که با بعضی دیگر از خصوصیّات آن موافق نیستند. امّا کسانی که عملاً در ظلّ امر درآمدهاند آزادنه و به ارادۀ خویش پذیرفتهاند که از تعالیم به طور کامل پیروی نمایند، با علم به اینکه، چنانچه در ضمن به کار بستن بعضی از تعالیم تردید یا عدم توافقهایی بروز نماید، طبق آثار نازله، داور نهایی بیت العدل اعظم است.
دعای قلبی بیت العدل اعظم اینست که هر یک از احبّا که در این مجهودات احساس عدم توافق میکنند به هدایاتی که بیت العدل اعظم برایشان فراهم میسازد اطمینان حاصل نمایند، مطالعات امری خود را از سر گیرند و به خاطر جمال مبارک علاقه خود را نسبت به یکدیگر تقویّت کنند. همچنان که منشی حضرت ولیّ محبوب امر الله در تاریخ ۲۵ اکتبر ۱۹۴۹ از طرف هیکل مبارک به یکی از احبّا نوشتهاند: “بدون روح محبّت حقیقی به حضرت بهاءالله، به امر آن حضرت و به مؤسّسات آن و محبّت احبّا نسبت به یکدیگر، امر الهی هرگز نمیتواند تعداد زیادی از مردم را در ظلّ خود وارد سازد. زیرا این موعظه و مقرّرات نیست که دنیا طالب آن است، بلکه محبّت و عمل است.” مسئولیّتهای جهانی که امر الهی به عهده گرفته بسی عظیمتر، نیاز مردم جهان به پیام حضرت بهاءالله بسی فوریتر، خطراتی که نوع بشر را تهدید میکند بسی شدیدتر و پیشرفت حوادث بسی سریعتر از آن است که به پیروان اسم اعظم اجازه دهد که وقتشان را در اختلافات بیهوده تلف نمایند. اکنون، بیش از هر زمان، وقت محبّت بین دوستان، وقت وحدت فکر و کوشش و وقت فداکاری و قیام احبّا به خدمت در سراسر جهان است.
بیت العدل اعظم علاقۀ شما را نسبت به عملکرد صحیح جامعۀ بهائی درک میکنند و به شما توصیه مینمایند که به مسائلی که ذکر کردهاید در پرتو نفس تعالیم الهی بنگرید، نه اینکه آنها را با معیارهای سایر فلسفهها یا نظامهای مدنی، که مفروضات اساسی آنها از جهات بسیاری با نظم جهانی الهی جمال اقدس ابهی متفاوت است، بسنجید.
با تقدیـم تحیّات
دارالانشاء بیت العدل اعظم