«نیاز به بهائیان باکفایت و متخصّص»

قسمتی از نطق دکتر پیتر خان در جلسۀ گروهی از بهائیان در سیدنی در تاریخ ١٤ اوت ٢٠٠٢

حصول آمادگی برای مخالفت هایی که با امر می شود

نکتۀ سومی که میل داشتم مطرح کنم در خصوص مخالفت های با امر مبارک است. ما باید منتظر مخالفت های امروز و فردا باشیم و نیاز به بهائیانی داریم که از تخصّص، قابلیت و کفایت لازم برخوردار باشند تا در این زمینه به ما کمک کنند.

سه عنصر در اینجا وجود دارد. یک زمینه عبارت از زمان حال است که ما گروه های پراکنده ای از ناقضین داریم که به اینترنت دسترسی دارند. گروه هایی که جز عدّۀ معدود و انگشت شماری نیستند. یک گروه عبارت از چهار یا پنج نفرند امّا دارای چند سایت اینترنت است و نظریه های زیادی دربارۀ ولی امرهای حال و آینده و بقیّۀ مطالب پخش می کند. ما نیاز به بهائیانی داریم که بدانند چه نقص و نقطهء ضعف منطقی در گفته های آنها وجود دارد. این بدان معنی نیست که شما باید مطالب آنها را بخوانید؛ اگر چنین کاری بکنید از لحاظ روحانی آلودگی پیدا می کنید و نیازی نیست این کار انجام شود. امّا باید با ظرافتهای الواح وصایای حضرت عبدالبهاء آشنا باشید، آن را کاملاً بدانید، توقیع موسوم به «دور بهائی» را دقیقاً خوانده باشید تا با استدلالهای عهد و میثاق برای دفاع در مقابل آن بسیار آشنا باشید.

گسترش اینترنت به این معناست که این گروه های گمنام ناقضین میثاق که هیچکس خبری از آنها نداشت و دهها سال مردم از آنها غافل بودند، ناگهان احیاء شده اند. حال، تنها چیزی که احتیاج دارند یک سایت جذّاب اینترنت است تا آنها را مجدّداً مشغول کار کند. عمیق شدن در میثاق یک نیاز حیاتی و رمزی برای بقا است که سابق بر این تا این حدّ حیاتی نبود و ما نیاز به بهائیانی داریم که در جریان عمیق کردن و تزیید معلومات، متخصّص باشند.

زمینۀ دوم عبارت از بهائیانی است که از امر مبارک برگشته اند؛ اینها نفوسی هستند که یا حذف نام کرده اند یا کاملاً مخالفند. آنها نیز در اینترنت حضور دارند و نکاتی در مورد آنها وجود دارد که ما باید بدانیم. یک نکته که باید بدانیم این است که خواندن مطالب آنها ممنوع نیست. آنها ناقض میثاق اعلام نشده اند. بر ما واجب است که انتشارات ناقضین میثاق را نخوانیم؛ ممنوع نیست امّا به ما گفته می شود که خواندن نوشته های آنها خطرناک است.
بیت العدل اعظم برخی از نوشته های این نفوس مخالف و ناراضی را «از لحاظ روحانی فرساینده» خوانده اند و لذا نیازی به آگاهی از آنها نیست. هر از گاهی که به دور دنیا سفر می کنم با برخی بهائیانی ملاقات می کنم که بسیار مشتاقند نکته ای یا نکاتی را ثابت کنند. آنها می گویند، «می دانید، من نوشته های فلان و بهمان (نام یکی از این بهائیان ناراضی سابق) را در اینترنت خوانده ام.» می توانم ببینم که آنها مرا به مبارزه می خوانند تا نطق غرّایی در مخالفت با آنها ایراد کنم. البتّه کسی این کار را نمی کند امّا در نهایت ادب به آنها خاطرنشان می شود که، «با این کار گور خودت را می کنی، عزیزِ من.» این مطالب از لحاظ روحانی فرساینده است. اگر طالب موضوعاتی هستید که از لحاظ روحانی فرساینده است، سراغ اینها بروید... این به خود شما مربوط است.

شما متوجّه می شوید که این موضوع در تاریخ رخ داده است. ممکن است مطالعۀ تاریخ جامعۀ مشترک المنافع ماساچوست در قرن هفدهم برایتان جالب باشد. از آنچه که من دریافتم مهاجرین آزاد از انگلستان آمدند و در ماساچوست اقامت گزیدند. آنها خیلی آزاداندیش و مشحون از نظرات و ایده ها بودند. آنها از محدودیت و قید و بند کلیسای انگلستان رهایی یافتند. و ببینید که نظریه ها و خلّاقیت افراطی آنها به واکنش معکوس بدل شد و آن واکنش معکوس آن روزها به جوّ خشکه مقدّسی در ماساچوست بدل شد و نتیجۀ آن «داغ ننگ» و محاکمۀ جادوگران سیلم در سال ١٦٩٢ و بقیۀ قضایا است. من مطالعۀ آن دوران را بسیار مسحورکننده و جالب یافتم چه که اشاره ای داشت که چگونه یک جامعۀ فعّال و پویا که هدفش پرورش خلّاقیت ها است متوجّه می شود که خلّاقیت می تواند آنقدر از کنترل خارج شود که شما فقط می توانید محکم روی پدال ترمز بکوبید و با محاکمۀ جادوگران سیلم و داغ ننگ و بقیۀ قضایای مربوط به آن، یک جامعۀ خشکه مقدّسِ شدیداً تحت کنترل، به نقطۀ پایان برسید. ما چگونه می توانیم در جامعۀ بهائی از چنین رویدادی در عکس العمل به مزخرفاتی که برخی از این به اصطلاح مخالفینِ خارج از جامعۀ بهائی می گویند، جلوگیری کنیم؟

مقصود از آزادی در چارچوب عهد و میثاق چیست؟ عهد و میثاق چه نوع آزادی برای ما مقرّر می دارد؟ ژانت(همسر دکتر پیتر خان) در مارس ٢٠٠٠ مقاله ای در نشریۀ مطالعات بهائی در آمریکای شمالی نوشت که در آن، اصول عهد و میثاق را به برابری دو جنس ربط می دهد. او نکتۀ جالبی را مطرح می کند که عهد و میثاق تأثیری آزادی بخش بر خلّاقیتِ اندیشه دارد که با آن چیزی که انتظار دارید کاملاً متفاوت بل متضادّ است. شما انتظار دارید که میثاق، به علّت «محدودیت هایش»، ذاتاً خلّاقیت تفکّر را ممنوع سازد.

 

استدلال ژانت، اگر درست فهمیده باشم، در جهت این نکته بود که عهد و میثاق به این علّت آزادی بخش است که به ما اجازه می دهد آنطور که می خواهیم خلّاق باشیم، چه که می دانیم یکی از وظایف بیت العدل اعظم روشن کردن مواضیعی است که موجب اختلاف می شوند. لذا ما می توانیم احساس آزادی نماییم که تمام این نظریه ها را مطرح کنیم و می دانیم که یک تور ایمنی در آنجا وجود دارد و از سقوط ما و شکستن گردنمان جلوگیری می کند. فکر می کنم این نظریه ای است که ارزش شرح و بسط و تفکّر بیشتر را دارد، یعنی این که خلّاقیت از ابعادِ تشویق و ترویج میثاق است. میثاق یک عنصر بازدارندۀ خلّاقیت نیست.

ما به بحث بیشتر در خصوص اَشکال مشروع و معقول اختلاف نظر در جامعۀ بهائی نیاز داریم که باید در میان بهائیان جریان داشته باشد. شما بدون آن که موجد مصیبت، منازعه یا اختلال شوید چگونه می توانید نظر مخالف خود را ابراز دارید؟ این به چه معنی است؟ در ضیافت چه نکاتی را می توانید مطرح کنید؟ در مورد محفل ملّی چه نکاتی را می توانید بیان کنید؟ در مورد تشکیلات چه مواضیعی را می توانید مطرح کنید بدون آن که خود را دچار دردسر کنید؟ حدّ و حدود معقول و موجّه مخالفت کدام است؟ اگر بگویید چنین چیزی وجود ندارد، در این صورت به شما خواهم گفت یک حکومت پلیسی را در نظر مجسّم کرده اید. مخالفت باید وجود داشته باشد، خلّاقیت اندیشه باید وجود داشته باشد، مشروعیت بیان انواع نظریه ها برای رشد و توسعه باید وجود داشته باشد. شما چگونه می توانید از آن برخوردار باشید بدون این که هرج و مرج، تنش و تفرقه ایجاد کنید و باعث شوید مردم به طرف یکدیگر صندلی پرتاب کنند و غیره؟

نکتۀ آخر در این زمینه آن که، شما چگونه می توانید مٶدّبانه امّا به طور معقول و موجّه با یکی از شخصیت های برجستۀ جامعۀ بهائی مخالفت کنید؟ تنها حضرات ایادی باقیمانده دکتر ورقا و جناب فروتن هستند که هر دو بسیار سالمندند. امّا فرض کنید که یکی از مشاورین به اینجا بیاید و برای ما نطقی ایراد کند و دیدگاههای خود را مطرح سازد. همه می دانیم که مشاورین معصوم نیستند، از موضع اقتدار و اختیار تامّ صحبت نمی کنند و غیر ذلک. امّا با آنچه که او گفت چگونه مخالفت می کنید؟ با توجّه به این که ما باید برای مقام و مرتبه در امر بهائی احترام قائل شویم، شکل موجّه و معقول کدام است؟ در محدودۀ ادب بهائی چگونه نظریۀ متفاوتی را بیان می کنید؟ اگر بگویید که نمی توانید مخالفت کنید، به شما خواهم گفت که دچار مشکل بزرگی شده اید. زیرا ما باید بین بیانیه های موثّق و معتبر بیت العدل اعظم و نظریه های افراد، از جمله اعضاء بیت العدل اعظم، که از لحاظ بیان نظریه ها از درجه اعتباری بیش از افراد عادّی برخوردار نیستند، تفاوت قائل شویم.

چگونه می توانیم جامعه ای بهائی ایجاد کنیم که در آن ادب مانع از خلّاقیت اندیشه و تنوّع نظریه ها نمی شود؟ اذعان می کنم که مسألۀ دشواری است. نظریۀ بزرگی است. در این مورد نیز فکر می کنم ما باید پیش بینی هایی داشته باشیم و در این مورد که مخالفت آینده با امر مبارک چگونه خواهد بود کار بیشتری توسّط بهائیان، مانند خود شما و دیگران، انجام شود....