اطاعت

*این مطلب در کتاب «دو روز در پرتو نور عکّا» اثر جولیا گراندی (صفحات ۵۱-۴۸) درج شده است. این کتاب یادداشت‎های نویسنده از بیانات حضرت عبدالبهاء در دوران سفر زیارتی او به اراضی مقدّسه است - مترجم

ترجمه سمندر مشکیباف

«امروز دربارهء اطاعت صحبت می‎کنیم. مظهر ظهور الهی نمونه و مثال کامل اطاعت است. ما نیز باید مثل او همه چیز را فدا کنیم؛ هر نقشهای، هر میل و خواستهای و هر مطلب و مطلوبی را باید به کلّی کنار گذاشت و تسلیم ارادهء الهی شد. برای جمیع آمال و امیال خود و آنچه که حاصل می‎شود باید ناظر به مشیت الهی باشیم. ارادهء الهی باید اهداف خود را در مورد ما اجرا کند. ارادهء بشری ما باید در ایثار و عشق فانی شود. عبدالبهاء همه چیز را در ایثار و اطاعت از مشیت الهی فدا کرده؛ من فقط بنده او هستم نه بیشتر. جمیع قوای روح ما، نفس ظاهر و باطن ما، باید در ایثار و خدمت وقف خداوند شود. حتّی حیات را در صورت لزوم باید فدا کرد. اگر به این مقام از نیستی و فنا واصل نشده باشیم، به اطاعت حقیقی از ارادهء الهی نرسیدهایم. شاگرد باید خود را تماماً تسلیم ارادهء معلّم نماید. این ایثار حقیقی است – اطاعت واقعی است.

اطاعت حقیقی و فداکاری واقعی مفهوم واحد هستند – یعنی آمادگی کامل برای تبعیت از هر آنچه که در امر الهی مطرح شده و عمل به موجب آنچه که از ما خواسته شده است. وقتی به خداوند عشق حقیقی داشته باشید، مشتاقید همه چیز را فدا کنید و خود را به کلّی تسلیم مشیت او کنید. تمام وجود خود را وقف خدا کنید؛ ارادهء او همه چیز است؛ خدمت او اَعلی و اَرجح از همه چیز است. اگر مرا در آتش اندازند، به قتل برسانند یا اذیت و آزار نمایند – هر بلایی که بر من نازل شود، از آن استقبال کنم همانطور که کسی از لذّات و مَسَرّات اقبال نماید. اینها لحظات ثمینی در عکّا هستند؛ آنقدر ارزشمند که مشتاقم که ای کاش ابداً نقطهء ختامی بر آنها نبود.

امر بهائی در امریکا چگونه پیشرفت می‎کند؟ بعد از مراجعت شما، احبّاء قوی تر و در شرایط بهتری هستند. امّا این مستحیل است مگر آن که به اراده و خواست خداوند پی ببرند و آن را درک کنند. هیچ آرزویی ندارم مگر مشیت او. ارادهء او عبدالبهاء است. اگر هر بشری به اراده و شیم خود عمل کند، ترقّیات روحانیه مستحیل و محال است. سربازان در سپاه تحت اراده و تسلّط یک فرمانده هستند؛ لذا، متّحدند و قادرند به انتصارات و فتوحات نائل شوند. اگر هر سربازی به میل و ارادهء خود عمل کند، مقاصد مختلف کثرت یابد و هیچ مقصودی حاصل نشود. هزار سرباز تحت امر یک فرمانده، قادر به غلبه بر عساکر کثیرهء متشتّته است. بدون ارادهای که هدایت کند همه مغلوب و منهزم شوند.

لهذا، مطمئن باشید که اگر احبّاء در ارادهء الهی متّحد نباشند، مؤیَّد نگردند و منصور نشوند. این فوق‎العاده ضرورت دارد چه که جمیع آنها در ظلّ سراپردهء میثاق در این ظهور اعظماند. در ظلّ این خیمه، اتّحاد و اتّفاق برقرار است. میثاق الهی در این دور عبارت از کشتی نجات و سفینهء نجاح است. جمیع احبّای حقیقی جمال مبارک در این سفینه ملجأ و پناه جویند و محفوظ و مصون مانند. هر نفسی آن را ترک کند، و به اراده و قوّت خود متّکی شود، غرق شود و معدوم گردد. چه که جمال مبارک ابداً مجالی برای اختلاف، نزاع و جدال باقی نگذاشتند. میثاق مثل بحر است و احبّا مثل ماهی در این دریا. اگر ماهی ترک آب گوید، زندگی برای او محال است. هیچ امری مثل میثاق الهی موجد اتّحاد و استمرار وحدت نشود و این اثر را ندارد. مسیح به پطرس فرمود، "تو صخرهای و من کلیسای خود را بر آن بنا کنم." لهذا، کلّیه حواریون تابع پطرس شدند و هیچ اختلاف و نزاعی بین آنها نبود. جمال مبارک به اثر قلم مبارک وصیت‎نامه‎ای نوشتند و عهدی گرفتند تا هر کس که از آن اطاعت نماید به انکار و عصیان پروردگار نپردازد. این مطلب صریحاً در عهدی که نازل فرمودند ذکر شد.

لهذا، عصیان ابداً میسّر نیست و اعراض ممکن نه. هیکل مبارک واقف بودند که محمّدعلی از عهد و میثاق تخطّی میکند. او با نقض میثاق از غُصنیت ساقط شد. میثاق به خطّ خود محمّدعلی هم که جمال مبارک تقریر میفرمودند تحریر شد؛ جمال مبارک واقف بودند که او اعراض می‎کند.

چه امری اعظم از عهد و میثاق نازله از قلم حضرت بهاءالله برای اتّحاد و اتّفاق مهم‎تر است؟ بسیاری از نفوسی که از محمّدعلی تبعیت کردند، رجوع نمودند. بعد از صعود حضرت بهاءالله، جمیع ازهار جمیلهء شجرهء حیات توسّط محمّدعلی معدوم شد و حال باید مجدّداً با محبّت عبدالبهاء رشد و نمو نماید. مأموریت و رسالت عبدالبهاء بسیار عظیم است. احدی نمیتواند حزن منبعث از اعراض محمّدعلی از میثاق را توصیف نماید. باید ممنون جمال مبارک باشیم که این عمل را پیش‎بینی فرمودند، مرکز میثاق را تعیین کردند که با وفاداری و محبّت به او بتوانیم امر الهی را حفظ و حمایت نماییم.»

-----------------------------------

در زمانی که محمّدعلی از عهد و میثاق تخطّی نمود و سبب احزان و آلام بسیار شد، آرامش و سکون و قوّت روحانی حضرت ورقهء مبارکهء علیا بس چشمگیر بود. جمال مبارک محبّتی عظیم به حضرت عبدالبهاء داشتند و زمانی که ظهور واقع شد، بیان رسالت سبب مسرّت و شعف فوق‎العاده گردید. جمال مبارک، قبل از صعود، با علم به مشکلاتی که محمّدعلی در آتیهء ایّام ایجاد خواهد کرد، غالباً می‎فرمودند، «بیچاره آقا!»