نامۀ مورّخ ۱۰ دسامبر ۱۹۹۲

ترجمه‌ای ازقسمتی از نامۀ مورّخ ۱۰ دسامبر۱۹۹۲

نکاتی مربوط به مطالعۀ دیانت بهائی

بیت العدل اعظم آگاهند که گروهی ازپژوهش‌گران بهائی، از جمله خود شما، با سیاست بازبینی تألیفات مشکلاتی دارند، امّا بیت العدل اعظم سبب اصلی این مشکلات را در مواردی متفاوت از آنچه شما ذکر نموده‌اید می‌دانند و عوامل زیر را به عنوان ریشه‌های اساسی این مشکلات قلم‌داد می‌فرمایند:

۱. درک محدود برخی از پژوهش‌گران بهائی از امر مبارک و تعالیم آن. وجود گرایش وتمایل‌هایی به کسب تخصّص در زمینه‌های محدود و عدم توجّه به آگاهی گسترده‌تر از تعالیمی که نه تنها روح را غنی می‌سازد، بلکه باعث تنویر ادراک در مسائل ویژۀ مورد مطالعۀ آنان می‌گردد.

۲. داشتن نگرشی به امر مبارک و نظم اداری که شدیداً متأثّر از این پندار است که دیانت حضرت بهاءالله مانند سایر ادیان و سازمان‌ها است، مبتلا به همان حالاتی است که غالبا شاخصۀ سایر ادیان و سازمان‌ها بوده و انگیزه‌اش غیر اخلاقی است. به مؤسّسات بهائی همانند "سازمان‌های" سنتی با بدگمانی نگاه می‌شود. چنین نگرشی سبب عدم درک، چه رسد به قبول، نکاتی می‌شود که بیت العدل اعظم تلاش در ابراز آن را دارند.

۳. قبول این فرضیّه که تنها فردی که از آموزش دانشگاهی متعارف برخوردار است می‌تواند برخوردی بی‌طرفانه داشته و از نکات مورد نظر درک صحیحی داشته باشد، به حدّی که نهایتاً منجر به ناچیز شمردن سؤالات مطرح شده توسّط افراد فاقد مدارک دانشگاهی می‌گردد.

۴. کوتاهی در استفاده ازفرایند‌های استیناف در امر بهائی توسّط پژوهش‌گران در برخورد با آنچه که از نظر آنها زیر سؤال بردن ناموجّه نوشته‌هایشان توسّط هیئت‌های بازبینی تألیفات بهائی تلقّی می‌شود. طبیعی است که در مرحلۀ کنونی توسعۀ امر الله اعضای هیئت‌های بازبینی تألیفات گه‌گاه در نظرات خود مرتکب اشتباه شده و یا به حدّ نامعقولی از درک مطالب باز می‌مانند. چنین اشتباهات و اختلاف نظرها باید از طریق گفتگو میان نویسنده و اعضای هیئت‌های بازبینی حلّ و فصل گردد. اگر نتیجۀ این گفتگو‌ها رضایت‌بخش نباشد نویسنده می‌تواند به نفس محفل روحانی ملّی استیناف کند، و اگر این نیز مشکل را حلّ نکند آنوقت می‌تواند استیناف خود را به بیت العدل اعظم تقدیم نماید.

۵. طرز برخوردهای فوق سبب می‌شود که پژوهش‌گران نتوانند این فرایند بازبینی را به نحوی برای هم‌کاران غیر بهائی خود توضیخ دهند که در یک محیط دانشگاهی غیر قابل قبول نباشد.

پیشنهاد شما مبنی بر اینکه روشی برای "اجازۀ چاپ" مشابه آنچه در کلیسای کاتولیک اِعمال می‌شود ارجح از سیستم فعلی می‌باشد، مورد بررسی بیت العدل اعظم قرار گرفت و دستور فرمودند مشکلاتی را که این سیستم به هم‌راه خواهد داشت برای شما توضیح دهیم.
اوّل اینکه این سیستم در خواننده این گمان را ایجاد خواهد کرد که گرایشات دیانت بهائی همانند گرایشات کلیسای کاتولیک می‌باشد و این به خودی خود موجب فراخواندن تصویرهایی از "فهرست" کتب ممنوعه و تداعی‌های دیگری است که بدون شک خود شما می‌توانید تصوّر کنید.

دوم آنکه این مفهوم نادرست را در ذهن تقویت خواهد کرد که مطبوعات بهائی بردو نوع است: کتاب‌هایی که حاوی نظرات "رسمی" دیانت بهائی است و تألیفاتی که بیان‌گر عقاید شخصی و آزاد افراد بهائی می‌باشد، و بدین ترتیب وجود یک تفاوت اساسی که از دیدگاه دیانت بهائی بین آثار حضرت اعلی، حضرت بهاءالله، حضرت عبدالبهاء، توقیعات حضرت ولیّ‌امرالله و تصمیمات بیت العدل اعظم الهی که همه دارای مرجعیّت می‌باشد از یک سو و تألیفات سایر بهائیان که با وجود معقول بودن محتوایشان از هیچ نوع مرجعیّتی برخوردار نیست از سوی دیگر، پوشیده می‌شود. اینکه کتابی از مرحلۀ بازبینی گذشته است دلیل صحّت و درستی آن نیست، بلکه تنها اطمینان خاطری است برای محفل ملّی مربوطه که این کتاب حاوی مطالبی که به نحو جدّی دیانت بهائی و احکام آن را مخدوش نماید، نمی‌باشد.

سوّم آنکه این حقیقت مهم را مبهم خواهد ساخت که فرایند بازنگری در دیانت بهائی یک امر موقّتی و منحصر به مرحلۀ کنونی از توسعۀ امر الله است، مرحله‌ای که در آن اگر کتب منتشره توسّط افراد بهائی پیام حیات‌بخش آن را به طور جدّی تحریف و مخدوش نماید می‌تواند شدیداً سبب گمراهی عامّۀ مردم گردد.

پیشنهاد شما مبنی بر اینکه اگر یک محفل روحانی ملّی متوجّه مطالبی نادرست در یک مقالۀ منتشر شده توسّط یک فرد بهائی در یک نشریّۀ فرهنگی بشود، می‌تواند از دارالتّحقیق بخواهد که "برای نشریّۀ مورد نظر نامه‌ای بنویسد و آن مطالب نادرست را با ذکر شواهد لازمه از نصوص در پانوشت بیان کند"، و اینکه ویراستاران آن نشریّه "تمایل زیادی به در نظر گرفتن چنین نامه‌هایی خواهند داشت" و معلوم خواهد شد که پژوهش‌گران بهائی "از داشتن چنین موقعیّتی برای گفتمان آزاد در اینگونه موارد استقبال خواهند نمود"، معرّف نوع تازه‌ای از تبعیض و دخالت غیر لازم می‌باشد. مؤسّسات بهائی به ندرت برای تصحیح مطالب مربوط به دیانت بهائی با نشریّات مکاتبه می‌کنند، به این دلیل که نه تنها نمی‌خواهند با نویسندگانی که در مورد دیانت بهائی مطالبی می‌نویسند درگیر شوند، بلکه تصحیح چنین مطالبی ندرتاً به اتلاف وقت و زحمت آن می‌ارزد. طیّ سال‌های آینده تعداد بی‌شماری از افراد غیر بهائی، اعمّ از آنهایی که دشمنان سر سخت امر هستند یا آنهایی که طرف‌داران پرشور این دیانت می‌باشند، مقالاتی در مورد آن منتشر خواهند نمود. برای تشکیلات بهائی امکان نخواهد داشت که بتوانند کلّیّۀ اشتباهات کثیری را که منتشر می‌شود با مکاتبه تصحیح نمایند و در این صورت تصحیح کتبی اشتباهاتی که فقط نویسندگان بهائی مرتکب شده‌اند را چگونه می‌توان توجیه کرد؟

بیت العدل اعظم پیشنهاد می‌نمایند که شما راه‌های زیر را که از آن طریق پژوهش‌گران دیانت بهائی می‌توانند بر مشکلاتی که برخی از آنان به خاطر بازبینی انتشارات‌شان با آن رو به رو می‌شوند فائق آیند، در نظر داشته باشید:

• بدون قید و شرط بپذیرند که برقرار ساختن یک سیستم موقّت بازنگری از طرف حضرت عبدالبهاء کار درستی بوده است و تصمیمات حضرت ولیّ‌امرالله و بیت العدل اعظم که هنوز این سیستم را ملغی ننموده‌اند مطابق با ارادۀ الهی می‌باشد.

• تفاوت اساسی میان اشتباهات منتشره توسّط بهائیان را با اشتباهاتی که ازمنابع غیر بهائی سرچشمه می‌گیرد تشخیص دهند. سیستم بازبینی برای جلوگیری از انتشار اشتباهات و یا حملات علیه دیانت بهائی نیست بلکه کوششی برای منع اشاعۀ آن در تألیفات بهائی می‌باشد.

• تلاش نمایند تا حکمت و ماهیّت واقعی این خطّ ‌مشی را درک کرده و آن را با مفهوم صحیحش به هم‌کاران دانشگاهی خود ارائه نمایند.

• پژوهش‌گران بهائی با اعتماد و محبّت به دوستان بهائی خود، نه با تحقیر نسبت به مدارک و با بد‌گمانی نسبت به انگیزه‌های آنان، بنگرند. آنان را به چشم بهائیان متمسّکی بنگرند که تلاش می‌نمایند خدمتی را که مقرّرات امری از آنان خواسته است ایفا نمایند. بدون تردید و درنگ و آزادانه با مسئولین بازبینی در بارۀ نکاتی که ایشان مطرح می‌سازند گفتگو نمایند. اگر به نظر می‌رسد که یک محفل ملّی اجازۀ چنین مباحثات آزادی را نمی‌دهد، برای روشن ‌نمودن موقعیّت به بیت العدل اعظم مراجعه و استیناف کنند. بیت العدل اعظم کاملاً آگاهند که در برخی مواقع فرایند بازبینی کارآیی لازم را ندارد و با مشکلاتی رو به رو است. اگر پژوهش‌گران با این فرایند هم‌کاری کنند و به جای ترویج جوّی از خصومت و بدگمانی متقابل، به طور آشکار کارآیی آن را مورد سؤال قرار دهند، این گونه نواقص برطرف خواهد شد.

• اگر دانشگاهیان غیر بهائی موضوع بازبینی را مطرح ساختند، دانشگاهیان بهائی بگویند که در این مرحلۀ آغازین در توسعۀ دیانت بهائی این عمل نوعی بازبینی توسّط هم‌ردیفان است و از آن استقبال می‌کنند. زیرا در این مقطع از زمان تنها در میان بهائیان می‌توانند افرادی را پیدا کنند که به حدّ کافی درکی گسترده و عمیق از دیانت بهائی و تعالیم آن داشته باشند تا بتوانند نظرات قابل اهمّیّتی که باید قبل از انتشار تألیفات در نظر گرفته شود ارائه دهند. البتّه برای اینکه پژوهش‌گران بتوانند این مطالب را در نهایت صداقت بیان کنند، لازمۀ آن قبول قدم‌های دیگری است که در بالا ذکر شده است.

شما موقعیّت بهائیان در زمینه‌های تخصّصی دیگر مانند پزشک‌های بهائی را ذکر کرده بودید، که به گفته شما "می‌توانند شغل خود را به عنوان یک بهائی و بدون دخالت تشکیلات بهائی دنبال کنند". موضوع به این صورت نیست. کلّیّۀ بهائیان موظّف به پیگیری قوانین و معیار‌های بهائی هستند. کاملاً واضح است که برای یک پزشک بهائی طرف‌داری از سقط جنین به عنوان روشی برای کنترل خانواده و تأسیس یک کلینیک به این منظور قابل قبول نخواهد بود و یا یک روان‌پزشک بهائی نمی‌تواند علناً طرف‌دار روابط جنسی قبل از ازدواج باشد.

حضرت بهاءالله کلّ را مخاطب قرار داده می‌فرمایند: "لو یجد احد حلاوة البیان الّذی ظهر من فم مشیّة الرّحمن لینفق ما عنده ولو یکون خزآئن الارض کلّها لیثبت امراً من اوامره المشرقة من افق العنایة والالطاف". و نیز می‌فرمایند "انّ الّذی وجد عرف الرّحمن وعرف مطلع هذا البیان انّه یستقبل بعینیه السّهام لاثبات الاحکام بین الانام"..

در خاتمه، بیت العدل اعظم مایلند متذکّر شوند که معهد اعلی با این گفتۀ شما کاملاً موافقند که جلب افراد روشن‌فکر به دیانت بهائی و در واقع همۀ افراد با کفایت در هر زمینه‌ای حائز اهمّیّت بسیار می‌باشد. بهائیانی که خود روشن‌فکر هستند می‌توانند به نحو بارزی به این فرایند کمک نمایند امّا نه از طریق نادیده‌‌ گرفتن معیار‌های اساسیِ ایمان و سلوک که همۀ احبّا را دربر می‌گیرد و نه از طریق جلوه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گر ساختن نظم اداری به عنوان یک مانع اداری و مقرّراتی در راه آزادی اندیشه و بیان.

با تقدیـم تحیّات
دارالانشاء بیت العدل اعظم